مهرسا جون نفس من و محسنمهرسا جون نفس من و محسن، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات مهرسا

11 ماهگیت مبارک

                                  امروز 22 دی ماه 1393  یعنی گلم یازده ماه از به دنیا اومدنت گذشت ،11 ماهی که پر از خاطر خوب وشاده ،تو یازده ماه چه روزای که گذشت .روزکه تو بیمارستان به دنیا امدی . روزی که اولین بار بردمت واکسن بزنی و کلی گریه کردی. روزی که اولین عیدنت بود شما اگزما گرفتی مامانی خیلی ناراحت بود، روزی که هوا گرم شود زیر گردنت عرق سوز شد.روزی که تونستی بشینی که انگار تمام دنیا به من داده بودن.روزی تونستی برای اولین بار با کمک به دیوار و وسایل راه بری چه روزای شیرینی بود چه...
21 دی 1393

اولین مروارید

مدت ها بود که منظر اولین دندونم دختر گلم بودم تا اینکه بعد از کلی اذیت شدن یه دفع دیدم یه مروارید سفید  نمایان شده خیلی خوشحال شدم بلاخره در یازده ماهگی زندگیت اولین دوندون در اوردی..انقدر باهات کلنجار رفتم تا تونستم این عکسارو بگیرم   ...
15 دی 1393

سرویس طلای مهرساکوچولو

مدتها بود که قرار بود بریم بازار و برای مهرسا طلا بخرم که هر دفعه جور نمی شد تا اینکه پنج شنبه 24\7شوشو مرخصی گرفت و ساعت 9 عازم بازار شدیم بعد کلی گشتن برای سرویس طلا برای مهرسا فقط یک مغازه طلا کودک داشت که عکسش براتون میزارم  فقط چون عکس رو با عجله گرفتم شاید خوب نشده ...
24 مهر 1393