خاطرات مهرسا

وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ من و بابا محسن از خدای مهربون ممنونیم که بیست دوم بهمن ماه سال 92با فرستادن با ارزش ترین هدیه برایم زیباتر از هر سال کرد . خورشیدی کوچک و درخشان که با آمدنش زندگی عاشقانه من و همسر مهربانم روشنایی بیش از پیش به خود دید.و حال در این دنیای مجازی فضایی برای کودکم می سازم تا خاطرات زیبای با او بودن را در آن بنگارم و همیشه به یاد داشته باشم فرشته پاک و معصوم من گرانقدرترین هدیه ایست که خالق هستی مرا لایق آن دید پس تمامی سعی و تلاشم را خواهم کرد تا پرنسس کوچکم را چنان بپرورم که او می خواهد . خداوندا هزاران بار سپاس که حس زیبای مادری را در وجودم افکندی.نازنین دخترم برای تو می نویسم ... * مهرسا قدمت مبارک *

مامان و بابا جون 88 مطلب

تعداد مطالب : 88
تاریخ عضویت : 21 شهریور 92